Web Analytics Made Easy - Statcounter

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

زلزله ترکیه؛ داستان جوان آذربایجانی که خودروی صفر هدیه گرفت

فرارو- چندی پیش کاربران شبکه‌های اجتماعی از جوانی اهل جمهوری آذربایجان تجلیل کردند که با وجود امکانات کم تصمیم به کمک به آسیب دیدگان زلزله ویرانگر ترکیه گرفت.

به گزارش فرارو، تصاویر و فیلم‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که مرد جوان این کمک‌ها را جمع آوری کرده و با خودروی خود که یک وسیله نقلیه قدیمی است به مرکز جمع آوری کمک‌های بشردوستانه منتقل کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در تصاویر منتشر شده خودرویی که بر روی آن پرچم ترکیه و آذربایجان برافراشته شده و مملو از کمک‌های بشردوستانه است دیده می‌شود.

راننده این وسیله نقلیه که در سال ۱۹۸۱ ساخته شد، سرور بشیرلی، شهروند آذربایجانی معرفی شده است.

بشیرلی می‌گوید که این‌ها لباس‌های گرم و رختخواب‌هایی بودند که باید تحویل می‌دادم. این کاری است که من می‌توانم انجام دهم. دوستان و اقوامم از من خواستند که آن‌ها را تحویل دهم، بنابراین همه را جمع کردم و به مرکز رفتم.

برای ما، این وظیفه ماست که از مردم ترکیه حمایت کنیم. ما (آذربایجان و ترکیه) دو کشور، اما یک ملت هستیم. ما فقط کار‌های لازم را انجام می‌دهیم. ما این کار را انجام می‌دهیم و به این کار ادامه خواهیم داد.

مرد ۳۳ ساله آذربایجانی گفت که شاید ماشین من قدیمی باشد، اما قلب ما بزرگ است. ما باید به ملت برادرمان کمک کنیم.

معلوم شد او در خانه‌ای بسیار ساده زندگی می‌کند، اما دلش بزرگ است. بشیرلی و برادرش علیرغم مشکلات اقتصادی خود، در کمک به مردم ترکیه مصمم هستند، انگیزه‌ای که تا حدی از گذشته خودشان نشأت می‌گیرد، زیرا آن‌ها در میان هزاران آواره از سرزمین خود در منطقه قره باغ آذربایجان بودند.

کمی بعد یک تاجر اهل ترکیه تصمیم گرفت به صورت عملی از جوانان آذربایجانی تشکر کند و به او یک خودروی صفر کیلومتر هدیه کرد.

از سوی دیگر گروهی از بازرگانان ترکیه و آذربایجانی پس از مشاهده تلاش‌های قهرمانانه او تصمیم گرفتند بشیرلی را برای کمک در عملیات امدادی به ترکیه بفرستند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: زلزله ترکیه و سوریه آذربایجان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۱۰۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر

مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

 در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • واکنش نشریۀ 29 ساله به حذف سریال «حشاشین» از شبکۀ نمایش خانگی/ علاقه ایرانیان به داستان حسن صباح تاریخی است؛ نسازی، می‌سازند(+ جلد)
  • وزیر فرهنگ و ارشاد با همتای آذربایجانی خود دیدار کرد
  • درگیری خیابانی در رشت منجر به قتل جوان ۲۲ ساله شد
  • اسماعیلی با همتای آذربایجانی خود دیدار کرد
  • روش تهیه ترشی سیر به روش سنتی آذربایجانی
  • قاتلان فراری در دام پلیس آگاهی خراسان جنوبی
  • دستگیری قاتلان جوان ۲۷ ساله بیرجندی
  • عملیات شهادت طلبانه یک گردشگر ترکیه ای به پلیس اسرائیل | ویدئو
  • مقامات سیاسی ترکیه و دردسر خودروهای لوکس
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر